نگاهی به تفسیر فاتحة الکتاب فخر رازی

پدیدآورسیدرضا باقریان موحد

نشریهآینه پژوهش

شماره نشریه128

تاریخ انتشار1391/04/13

منبع مقاله

share 2460 بازدید
نگاهی به تفسیر فاتحة الکتاب فخر رازی

سيدرضا باقريان موحد


مقدمه

تفسیر فاتحة الکتاب امام فخر رازی، پربرگ و پربارترین تفسیری است که در طول تاریخ اسلام در شرح اسرار و دقایق معنوی و لفظی سوره حمد نوشته شده است. این اثر گرانبها به تازگی با ترجمه و تحقیق و پاورقی های عالمانه سیدجواد هاشمی نژاد به چاپ رسیده است که حاصل زحمات شش ساله ایشان و دقت علمی بسیار می باشد.
مقدمه یکصد صفحه ای مترجم درباره زندگی و اندیشه فخر رازی از مهم ترین ویژگی های این اثر است که آن را از دیگر آثار مشابه در قلمرو ترجمه تفاسیر قرآن، ممتاز می سازد.
مترجم در این مقدمه تخصصی، بعد از بیان تاریخ زندگی فخر رازی به بیان آرای علمی و نقد اندیشه های این عالم بزرگ جهان اسلام پرداخته است و سیمای حقیقی و به دور از افراط و تفریط دوستان و دشمنان فخر رازی را فراروی خواننده کتاب قرار داده است.
از دیگر امتیازات این اثر، پاورقی های فنی و علمی مترجم است که بیشتر در دو قلمرو فقه و فلسفه نمود پیدا کرده است و مطالب مهمی را در شرح یا نقد آرای رازی ارائه کرده است. فهرست بیش از یکصد نکته فقهی و فلسفی که در پاورقی های این کتاب آمده، نشان دهنده بخشی از زحمات مترجم و ارزش علمی این کتاب است.

آثار فخر رازی

هرچند تبحر فخر رازی در خصوص علوم عقلی و معارف اسلامی است، ولی گستره و تنوع موضوعی آثارش، کوشش پیوسته او را برای احاطه بر جمیع علوم و معارف بشری عصر خودش نشان می دهد. با چنین کوشش بلندپروازانه، نباید از کثرت کتب و آثار او در اکثر دانش های موجود در شگفت شد و از تلاش او در تألیف علوم و فنون بیرون از حوزه دین، خورده گرفت؛ زیرا او خود در وصیتنامه اش چنین می گوید: «بدانید که من مردی بودم دوستدار دانش و در هر چیزی بدون توجه به چون و چندی آن که حق است یا باطل، غث است یا ثمین،[1] می نوشتم.» می نوشتم.»
علومی که او در آنها تألیف نموده است: علوم عقلی (فلسفه، کلام، منطق، جدل)؛ 2. علوم ادبی (ادب، بلاغت، نحو)؛ 3. فقه و اصول؛ 4. تفسیر؛ 5. تاریخ و سیره؛ 6. علوم طبیعی و ریاضی؛ 7. علم طب؛ 8. علم فراست؛ 9. بحر و نجوم و رمل؛ 10. دایرة المعارف (دانشنامه ها).
به رغم کوشش شمار زیادی از مورخان پیشین[2] و محققان جدید[3] درباره احصاء مؤلفات امام رازی، هنوز جدول کاملی از آثار او به دست نیامده است؛ بعضی بیش از دویست اثر[4] و برخی 134 اثر[5] از او شمرده اند؛ ولی براساس پژوهش عالمانه استاد محمدصالح زرکان، کلیه آثار رازی اعم از کتب مطبوع و غیرمطبوع و کتبی که انتساب آنها به او ثابت و یا غیرثابت شده است و کتبی که از آنان جز نام وجود ندارد، 194 کتاب احصا شده است.[6]
در ادامه، آن دسته از آثار تفسیر رازی را که انتساب آنها به او ثابت شده است، به تحقیق استاد محمدصالح زرکان می آوریم: اسرار التنزیل وأنوار التأویل (تفسیر صغیر)؛ 2. تفسیر سورة الاخلاص؛ 3. تفسیر سورة البقرة (علی الوجه العقلی)؛ 4. تفسیر سورة الفاتحة (مفاتیح العلوم)؛ 5. تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب) که از مشهورترین و شناخته­شده­ترین تفاسیر قرآن کریم است. تفسیر کبیر در گذشته توسط جمعی، مختصر شده است.
المختصر برهان الدین نسفی (م 686 هـ) و غرائب القرآن ورغائب الفرقان نظام الدین نیشابوری (م 728) در دهلی به سال 1280 در سه جز به چاپ رسیده است. تنویر التفسیر، مختصر تفسیر الکبیر، از مخطوطات کتابخانه پاریس, ترجمه اردوی تفسیر کبیر مولی خلیل احمد اسرئیلی، به نام «سراج منیر» واقع در موزه انگلستان؛ فهرست تفسیر کبیر از mc. Neile طبع لندن 1932 و رساله «التنبیه علی بعض الاسرار المودعة فی بعض آیات القرآن»، اثر اخیر، مشتمل بر فصول زیر است:
تفسیر قول هو الله أحد؛ تفسیر «سبح اسم ربک الأعلی»؛ تفسیر «سورة والتین»؛ تفسیر «سورة والعصر».

جایگاه و منزلت تفسیر کبیر

مفاتیح الغیب، معروف به «تفسیر کبیر» عالی ترین محصول فکری شیخ المفسرین، امام فخرالدین رازی (606 هـ) است که به اعتراف اهل نظر از عظیم ترین کتب تفسیری است که در تاریخ تطور تفسیر قرآن کریم از آغاز تا قرن هفتم، بلکه پس از آن پدید آمده است. مؤلف در آن، با توجه به مهارت و تبحر کم نظیرش در علوم و دانش های گوناگون (ادب، تاریخ، فقه، اصول، حدیث، کلام، فلسفه، عرفان، علوم طبیعی، فلکیات، ریاضیات و نجوم، طب و...) به جوانب مختلف کلام خدا پرداخته، با پژوهش دامنه دار و وسیع خود توانسته است دائرة المعارف عظیم قرآنی را با روش و رویکرد نوین و ابتکار و خلاقیت در موضوعات فراوان، علاوه بر اشتمال بر میراث علمی تفاسیر پیشین، پدید آورد.
برخی این اثر را به سبب ممیزات و خصایص اش پایان سیر تکاملی تفسیر دانسته، به «خاتم التفاسیر» ستوده اند؛ زیرا پس از آن دیری نپایید که با رکود علوم در جهان اسلام و افول تمدن اسلامی (با حمله ویرانگر مغولان و جنگ های صلیبی) تفسیر نیز از حرکت باز ایستاد.

جایگاه و منزلت تفسیر کبیر

در این میان، «تفسیر فاتحة الکتاب» از امام رازی از جهت گستردگی بحث، ژرف نگری، تنوع موضوعات در ورود به هر آیه از زوایای مختلف و ارائه تصاویر بدیع قرآنی از آیات مناسب به آیه مورد بحث و گشودن افق های ژرف عقلی (کلامی، فلسفی) و چشم اندازهای دلپذیر ذوقی (عرفانی) عقدالفرید این گنجینه بوده، در میان کتب پیشین و پس از آن بی مانند می نماید.
رازی در آغاز، انگیزه اش را از نگارش کتاب، این چنین شرح می دهد:
زمانی گفتیم: از این سوره کریمه ـ که آیات و مفاهیم آن مشتمل بر فواید و نفایس زیاد است ـ ممکن است ده هزار مسئله استنباط گردد؛ این سخن بر برخی از حسدورزان و گروهی از اهل جهل و ستیزه، گران آمد و آن را به دور از واقع دانسته و قیاس به گفته های بی مایه و سخنان بی اساس و دون پایه خویش نمودند که به آن خو گرفته اند. چون نگارش این کتاب را آغاز نمودم، این مقدمه را نگاشتم تا گواهی باشد بر درستی آنچه در باب علوم بی شمار این سوره ادعا نمودیم؛ امری که دستیابی به آن ممکن و رسیدن به آن نزدیک است. اینک بحث را آغاز نموده و از خداوند توفیق می خواهیم.
این مقدمه به خوبی نشان می دهد امام رازی، این کتاب را نه به عنوان جزء آغازین تفسیر کبیرش، بلکه با رویکرد مستقل و با هدف نشان دادن جامعیت این سوره و هیمنه معنوی آن بر دیگر آیات و سور قرآن کریم و نیز برای اثبات دانایی و توانایی خویش در استنباط معانی بی شمار از آن، تدوین نموده است.
شیوه او در نظم این کتاب: در ابتدا، تفسیری اجمالی از سوره فاتحه و کیفیت استنباط علوم بی شمار از آیات آن ارائه نموده، آن­گاه کتاب را به سه بخش اصلی تقسیم می کند:
ـ کتاب نخست: تفسیر «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»؛
ـ کتاب دوم: در علوم «بسم الله الرحمن الرحیم»؛
ـ کتاب سوم: در علوم «الحمدلله رب العالمین».
این بخش ها چنان که مؤلف از آنها به کتاب تعبیر نموده، به گونه ای تدوین شده است که از نظر فنی از دیگری مستقل است و هیچ کدام تمهید یا برآیند دیگری نیست.[7]
شیوه او در هر یک از بخش ها، آن است که بحث ها را با مباحث لفظی و ادبی آغاز نموده، سپس وارد مباحث عقلی می شود و در آخر با لطایف ذوقی و نکات و اشارات فراوان و تصویر صحنه های جاذب و دلپذیر، مبحث را پایان می دهد؛ مثلاً در کتاب استعاذه، نخست مباحث «کلمه شناسی» (مسائل نزدیک به زبانشناسی امروز و فلسفه زبان) و نکات مهمی درباره قواعد دستور زبان بیان می کند و سپس به مباحث عقلی استعاذه وارد شده به نحوه هستی اجنه و شیاطین و شیوه های اغواگری و وسوسه انگیزی آنان می پردازد. در انتها نیز بحث را با لطایف و نکات و اشارات ظریف، درباره هدایت و ضلالت و ثواب و گناه و رابطه خدا و انسان و شیطان به پایان می برد.
در کتاب دوم نیز با همان شیوه، از مباحث لفظی و نحوه قرائت آغاز می کند و سپس اسمای حُسنای الهی را از منظر نقلی و سپس عقلی به بحث می کشد و در ادامه این بحث دشوار و سنگین عقلی را با بیان رموز و اسرار شگرف «اسماء مضمرة» (ذکر یاهو) و اسم شریف الله و لطایف الرحمن و الرحیم، لطافت بخشیده، خاتمه می دهد.
در بخش سوم ـ که بخش مهم آن است ـ همین روش با بسط بیشتری ادامه می یابد و کتاب با طرح لطایف و اسرار و رموز روحانی و معنوی با بهترین شیوه و سبک به پایان می رسد.
حاصل اینکه: او با طرح آرا و اقوال و بیان وجوه و احتمالات فراوان در مسائل نقلی و تکثیر ادله و براهین، همراه انبوهی از مناقشات و تشکیکات عقلی، غباری از حیرت برمی انگیزد و آن گاه با گشودن رموز و اسرار روحانی و تصویر ده ها صحنه دلگشای معنوی و لطایف و اشارات ربانی، خار از راه برمی کند و نهال شوق برمی نشاند و خواننده آخرین برگ های کتاب را با کام شیرین از لذتِ دانستن و سرخوش از شوق آموختن به پایان می برد.
باب ترجمه آثار گرانسنگ کهن، به دلیل بار معنایی متن و تفاوت علمی و فنی مترجمان و اختلاف ذوق، دانش و بینش خوانندگان، و نیز تطور زبان در بستر زمان، همواره گشوده خواهد بود و چنین متونی ظرفیت ترجمه های متنوعی دارند و هر ترجمه ای، اثر علمی مستقل و دارای اعتباری ویژه است.
تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب) به درستی از نمونه های برتر این متون بوده که از چنین ظرفیت وسیعی برخوردار است؛ با این وصف در گذشته هیچ ترجمه ای از آن گزارش نشده است؛ لذا این ترجمه و ترجمه آقای دکتر علی اصغر حلبی، نخستین ترجمه های فارسی پس از هشت قرن از تاریخ پیدایش تفسیر کبیر است؛ ولی این دو ترجمه بر اساس مقابله و ارزیابی این جانب و تعدادی از اهل نظر، از جهاتی با هم متفاوت و متمایز هستند. این تفاوت ها هر یک را به صورت دو اثر جدا از هم نمودار ساخته است. در ادامه به پاره ای از تمایزهای ترجمه حاضر با ترجمه ایشان اشاره می شود:
نخست، اختلاف از منظر متن: ترجمه حاضر بر اساس متن نشر دارالتراث العربیه با تحقیق و تصحیح جمعی از فضلای مصر، بر اساس نسخ معتبر و عنوان گذاری های مفید، تفکیک پاراگراف ها و ویرایش فنی، صورت گرفته است: ولی ترجمه آقای حلبی ـ چنان که خود ایشان می گوید ـ «براساس چاپ های عادی و بازاری و عاری از هرگونه ضبط و ربط اعراب و تحقیق و فهرست است».[8] این اختلاف، فاصله آشکاری میان دو ترجمه پدید آورنده است؛ به گونه ای که خواننده با برگه زنی و مقابله ساده، در همان صفحات آغازین متوجه کاستی های فراوان ترجمه ایشان می شود که اهمّ آن، سقط عناوین فراوان زیرمجموعه سرفصل ها و عدم تفکیک پاراگراف ها و فشردگی مطالب است؛ برای نمونه می توان به فصل اول، مقدمه، صفحه 54ـ66 مراجعه کرد که از پنج عنوان گویا و مفید زیرمجموعه فصل، خبری نیست؛ برای مثال، مقدمه فصل نخست در متن مصحح به این جمله خاتمه می یابد: «فنقول وبالله التوفیق» و سپس فصل، با این عنوان آغاز می شود: تفسیر الاستعاذه: ان قولنا: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ...». این اختلاف، فاصله آشکاری میان دو ترجمه پدید آورنده است؛ به گونه ای که خواننده با برگه زنی و مقابله ساده، در همان صفحات آغازین متوجه کاستی های فراوان ترجمه ایشان می شود که اهمّ آن، سقط عناوین فراوان زیرمجموعه سرفصل ها و عدم تفکیک پاراگراف ها و فشردگی مطالب است؛ برای نمونه می توان به فصل اول، مقدمه، صفحه 54ـ66 مراجعه کرد که از پنج عنوان گویا و مفید زیرمجموعه فصل، خبری نیست؛ برای مثال، مقدمه فصل نخست در متن مصحح به این جمله خاتمه می یابد: «فنقول وبالله التوفیق» و سپس فصل، با این عنوان آغاز می شود: تفسیر الاستعاذه: ان قولنا: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ...».
ترجمه آقای حلبی: «... پس می گوییم و از خداوند توفیق جوییم ـ که چون می گوییم «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم».
این کاستی و درهم آمیختگی با این وضوح در آغاز کار ـ که معمولاً مورد توجه و دقت فراوان مترجمان است ـ تا آخر کتاب ادامه یافته است؛ افزون بر آن موجب حذف پاره ای از مطالب مانند صفحه 349 و اختلاف در پاره ای از نقل ها مانند صفحه 308 و ناهماهنگی در ترتیب، مانند صفحه 289 نیز شده است.
مترجم محترم نیز آگاه بر کاستی های ناشی از متون غیرمصحح بوده، از دشواری و سختی کار نالیده است.
دوم، اختلاف در روش: در ترجمه حاضر، سعی بر ترجمه محتوایی بوده، که در آن می باید «معانی را به طول کامل از لباس الفاظ «زبان اول» عریان سازد و سپس لباس «زبان دوم» را به طور کامل بپوشاند؛ به گونه ای که احساس نشود این کلام ترجمه از زبان دیگری است و این کاری است بسیار دشوار».[9]
ولی ترجمه ایشان ـ به سبب تعلق خاطر فراوان به ساختار متن و حفظ امانت ـ به ترجمه تحت اللفظی ـ از نوع «جمله به جمله» و گاه «کلمه به کلمه» ـ گراییده، مثلاً عناوین کلی ابواب و سرفصل های کتاب به همان ساختار عربی متن به صورت جمله فعلیه که در گذشته رایج بوده است لفظ به لفظ، خلاف معیارهای رایج ادبیات نگارشی فارسی، حفظ شده است (برای مثال، ر.ک به: ص 66).
سوم، اختلاف در زبان و شیوه نگارش: ترجمه حاضر ـ علی رغم کثرت اصطلاحات علمی (ادبی، کلامی، فلسفی، فقهی ...) که ناگزیر از حفظ آنها بودیم ـ با رویکرد به زبان معیار، صورت گرفته است؛ لذا از ساختار ادبیات کهن و آوردن تعبیرات نامأنوس پرهیز شده است؛ اما در ترجمه دکتر حلبی، به سبب کثرت اشتغال ایشان به کتب کهن، تعبیرات نامأنوس چون دِهاد و کُناد و پایندان[10] (به جای دهد، نماید و همواره)، «رویدادی و روزگاری»[11] (به جای حدث و زمان) و جمله هایی نظیر «آیا محدث و بی وضو آن را می تواند بپاساود یا نه»،[12] فراوان به کار رفته است؛ همچنین علی رغم اهتمام به کاربرد واژه های کهن فارسی، به جمله های فراوانی برمی خوریم که تنها حروف (مانند: فی، من، الی و ...) و افعال عموم آن ترجمه شده است و جمله ها از لباس زبان اول بیرون نیامده ماند و معانی در پرده ابهام فرو رفته اند.[13]
در اینجا بنابر توصیه متواضعانه مترجم دانشمند که: «توقع دارد که اگر ضمن مطالعه به خطا یا ترک أولی یا نقصانی برسند، یادداشت فرمایند و این ضعیف را ارشاد کنند تا در آینده به اصلاح کار خود بکوشد»،[14] به پاره هایی از این «ترک اولی»ها که به نظر رسیده، اشاره می شود: به پاره هایی از این «ترک اولی»ها که به نظر رسیده، اشاره می شود:
1. اشتباه معانی اصطلاحی با لغوی: مانند ترجمه اصطلاح فقهی «حنث» و «برّ» در دو مورد به گناهکاری و نیکوکاری و در جای دیگر بزهکاری (ر.ک به: 80، 82 و 100).[15]
2. اشتباه معنای لغوی با معنای عرفی مانند ترجمه «حجّ» در روایت «فحج آدم موسی ثلاث مرّات» به «سه بار آدم دور سر موسی گشت»! (ص 115) و نیز اشتباه در ریشه مصادر، مانند: «احتج» از ریشه حاجت و مصدر احتیاج به احتجاج (صص 115 و 116) و اشتباه «یشکل» از ریشه أشکل یشکل به معنای مشکل و دشوار به باب تفعیل، به معنی «شکل می یابد» (ص 80)؛ همچنین خطا در ترجمه «استبّ الرجلان عند النبی ...» (ص 77 متن عربی) از ریشه سبّ (ناسزاگویی)، به معنای درخواست توبه (ر.ک به: ص 171).
3. افراط در معنای لغوی: مانند ترجمه «أدون الملائکه» به «فرشته فرومایه» و نیز اشتباه حملی اولی با حمل شایع در عبارت «اذا وضع لفظ الماهیه»[16] (ص 22). (ص 22).

روش کار

کتاب حاضر ـ علاوه بر حفظ معیارهای به کار گرفته شده در متن مصحح مصر ـ با رعایت امور زیر سامان یافته است:
1. رعایت معیارهای علمی و فنی ترجمه با اهتمام به حفظ امانت متن به ویژه آرای علمی و اعتقادی مؤلف.
2. حفظ اسامی و القاب رجال اعلام دین و جمله های مخصوص درود و ستایش که نشانه احترام و گرایش مؤلف به آنان است؛ مانند «علیه السلام» و «صلواةالله علیه» برای حضرت علی و اهل البیت (ع)، «رضی الله عنه» برای صحابه، «رحمةالله علیه» برای علما و استفاده از نشانه های اختصاری (ص)، (ع)، (ض)، (ر).
3. ساماندهی عناوین باب ها، فصل ها و زیرمجموعه ها، با برگردان جمله های طولانی فعلیه، به عناوین کوتاه و گویای اسم مصدری، مطابق موازین رایج عنوان گذاری.
4. افزودن عناوین فرعی در موارد لازم و جداسازی آنها از عناوین اصلی با نشانه قلاب.
5. ذکر آیات و روایات با ترجمه فارسی در متن، ترجمه آیات بر اساس ترجمه آیت الله مکارم شیرازی، ترجمه روایات از خود مترجم.
6. استخراج احادیث از منابع معتبر فریقین، با استفاده از نرم افزار «معجم احادیث شیعه و سنی» (مرکز معجم فقهی).
بنابراین شماره مجلدات و صفحات منابع، مطابق کتب مورد استفاده معجم می باشد.
مترجم در پاورقی ها از آوردن مطالب انتقادی ـ اعتقادی به دلایل زیر پرهیز کرده است:
نخست: وجود انصاف علمی مؤلف در طرح و نقد آرای مخالفانش مانند معتزله و شیعه؛ به گونه ای که برخی این انصاف و وارستگی او از تعصب مذهبی را دلیل اعتقاد پنهان او به اعتزال و یا گرایش او به تشیع دانسته اند؛ مانند فتوا به جهر قرائت «بسم الله» در نماز، مطابق مذهب شیعه امامیه و مخالف مذهب رسمی او (شافعی) و جمهور؛ به این بیان: «من اتخذ علیا اماماً لدینه فقد استمسک بالعروة الوثقی فی دینه ونفسه» و بیان دیگر: «ومن اقتدی فی دینه بعلی بن أبی طالب رضی الله عنه فقد اهتدی والدلیل علیه قوله (ص) اللهم أدر الحق مع علی حیث دار».[17]
دوم: احتراز او نسبت به ائمه مذاهب اسلامی به خصوص ائمه اهل البیت وتکریم امام صادق(ع) در این کتاب. او هر چند پاره ای از آرای فقهی بعضی از مذاهب مانند مذهب حنفی را به تندی نقد می کند، ولی از شخصیت امام مذهب (ابوحنیفه) با احترام و تکریم یاد می نماید.
سوم: پرهیز از طرح مباحث کلامی که تنها ارزش تاریخی داشته، اکنون از مسائل زنده اعتقادی مسلمانان نیست و نشر آن در حوزه های عمومی (فضاهای ملتهب مذهبی) سودمند نمی باشد.

پی نوشت ها:

[1] . ر.ک به: وصیت رازی در همین مقدمه.
[2] . مانند قفطی در اخبار الحکما (ط ره)، ص 191. ابن خلکان در وفیات الاعیان (طه مصر)؛ ج 3، ص 380. صفدی در الوافی بالوفیات؛ ج 4، ص 255. طاش کبری زاده در مفتاح السعادة؛ ج 1، ص 447. ابن عماد در شذرات الذهب؛ ج 5، ص 21. سبکی در طبقات الشافعیه؛ ج 5، ص 35. حاجی خلیفه در کشف الظنون؛ ج 1، ص 61 و ابن ابی أصیبعه در عیون الانباء.
[3] . بروکلمن در تاریخ ادب عربی؛ ترجمه نجار، ج 1، ص 667. دکتر علی سامی نشار در مقدمه کتاب رازی (اعتقادات فرق ...).
[4] . ابن سائل خازن در الجامع المختصر؛ ج 9، ص 307.
[5] . جرج قنواتی؛ «مقاله نشر دارالمعارف مصر»؛ ص 200.
[6] . هالرازی وآرائه الکلامیة والفلسفیة؛ ص 57 به بعد تا آخر فصل.
[7] . در واقع هر یک از این بخش ها ـ چنان که خود او تعبیر نموده ـ از نظر فنی از ویژگی یک کتاب مستقل برخوردار است و هرکدام جدا از دیگری تبویب شده، مطالب و موضوعات مربوط به آن در حدّ کامل در همان بخش استقصاء شده، به بخش دیگر احاله نگشته است؛ به گونه ای که هر یک به تنهایی، بدون هرگونه تحول و دستبرد، صلاحیت نشر مستقل دارد؛ ولی حق آن است که دو بخش نخست آن ماهیتاً از تفسیر حمد بیرون است و به دلیل اشتمال آن بر مسائل عقلی، غامض و پیچیده، برای اکثر خوانندگان سودمند نیست. تنها بخش اخیر آن، تفسیر سوره حمد و بیشتر مطالب آن مناسب فهم عموم است.
[8] . ترجمه تفسیر کبیر؛ ج 1، ص 50.
[9] . ر.ک به: قرآن کریم؛ ترجمه ناصر مکارم شیرازی، پیوست.
[10] . ر.ک به: فصل اول، ص 54.
[11] . ر.ک به: ص 83.
[12] . ر.ک به: ص 386.
[13] . مانند: اسم مشتق از «سما یسمو» است؛ یعنی علی و ظَهَر (متن، ص 104 و ترجمه حلبی، ص 230).
[14] . ص 51.
[15] . در اصطلاح فقهی، به معنی شکستن پیمان و وفا به آن است.
[16] . نیز: خطا در ترجمه ضرب المثل ها مانند مثل سائر «فان المنبت لا أرض قطع ولاظهر أبقی» ـ که در ضمن کلام مؤلف (ص 236) به اقتباس از حدیث نبوی آمده است ـ به معنای بی ربط لغوی: «زیرا رویشگاه آن نه زمینی است که سپرده شود و نه ظهری است که باقی ماند» (ترجمه حلبی، ص 453).
[17] . تفسیر کبیر؛ ج 1، صص 180 و 182.

مقالات مشابه

تفسیر القرآن بالقرآن فی سورة الفاتحة

نام نشریهالمعارج

نام نویسندهجعفر شرف‌الدین

الآیات المتشابهات فی سورة الفاتحة

نام نشریهالمعارج

نام نویسندهجعفر شرف‌الدین

التفسیر بالمأثور فی سورة الفاتحة

نام نشریهالمعارج

نام نویسندهجعفر شرف‌الدین

چهل نكته از تفسير سوره حمد

نام نشریهبینات

نام نویسندهمرتضی حائری

فی رحاب سورة الفاتحة

نام نشریهرسالة القرآن

نام نویسندهسامی الخفاجی

نظرات فی سورة الفاتحة

نام نشریهالتضامن الاسلامی

نام نویسندهمحمدعلی الصابونی